۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه

يك صبح زيباى يكشنبه

كم كم باوردارم .. هيچ زمستونى بهتر از سال قبل نخواهدشد.. چقدر پارسال موقع تز نوشتن و كاراى ديگه به اين لحظه، به امروز فكر كرده بودم.. فكر كه نه.. فانتزى، رويا، اميد.. تصويرى كه به خاطرش، به اميدش، توان كار و حركت داشتم ... دوستى بهم گفت، فانتزى بزرگترين اشتباه بشر است .
بدترين خوابها اونهايى نيستند كه ترسناكند.. بلكه اونهايى هستند كه وقتى چشمهاتو بازمى كنى مى دونى كه به اون خواب بيشتراز زندگى واقعى ات تعلق دارى.. ولى تو ناگزير از اين زندگى تنها و غريبه اى.. به نظر من زندگى بزرگترين اشتباه بشر است.

هیچ نظری موجود نیست: